خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است
کارم از گریه گذشته، به آن می خندم
می گم تا آرومم کنی...
نمی گم...
گفتن نداشت، نداره و نخواهد داشت، اشتباه از من بود...
ایهالناس، من اصلا خوش نیستم. آرامش می خوام، قبرستون می خوام. یه چی می خوام...
ولش کن.
به رسم هر ساله، در ایام ماه مبارک رمضان، کوچه کثیف ها در کنار مسجد ارک برگزار می شود. شما می توانید وارد شوید و خود را خفه کنید. با فلافل...
به نظر من از بزرگترین رستوران تهران هم فلافلاش خوشمزه تره... اصن وقتی می خوری انگار داری از این غذاهایی می خوری که طرف سیصد هزار تومن پول میده واسش. بعد اصن نمی فهمه چی خورده. کوفتش می شه. من که به شخصه تو قاموسم نمی گنجه سیصد هزار تومن پول غذا بدم. نه که نداشته باشم اما شرمم میاد.
دیروز برگشتم به مامانم گفتم که من هیچوقت هیچی کم نداشتم. اما همیشه کمبود رو داشتم. خونواده ما کلا اینجوریه. هیچ وقت خرج اضافه نکرده. نکردیم. نکردم...
چه پول داشتیم چه نداشتیم، هیچ وقت خرج نکردیم، هیچ وقت راضی نبودیم. هیچ وقت راضی نبودم. دیروز خدارو شکر کردم. که تو زندگیم درد های مختلفی کشیدم. ویا سرنوشتم رو طوری می بینم که درد های مختلفی رو باید بکشم. اما اصلا ناراحت نیستم. پناهم چندتا از دوستای نتیم شدن که به همون اکتفا می کنم. خستگیمو تو سایت رفع می کنم. شادیمو با دوستای مسنجرم تقسیم می کنم. دنیای خوبیه، لااقل برای من.
وقتی حمید یکتا مرد. من خیلی راحت فهمیدم حمید چی کشیده... خونواده ش چی کشیدن و دخترش قراره چی بکشه.. ولش کن...
خیلی حرفا هست...
عاشق شدم. عاشق بودم... اما شک دارم که عاشق بمونم... روزگار بعضی وقتا آدم رو آبدیده می کنه، قلبی واسش نمیذاره...
همیشه سختی هام رو با خودم تقسیم کردم و هیچوقت نه کسی پیدا شده و نه خواستم اونو با کسی شریک بشم.
اما الان به شدت نیاز به یکی دارم. می دونم چی می خوام اما نمی دونم کجا دنبالش بگردم. اگه سر به بیابون بذارم پیداش می کنم. تا حالا چندبار خواستم برم از خونه. اما خونوادم منو می خواد الان.. شاید موقعی برم که دیگه خیلی دیر باشه...
قلب آدما هم ظرفیت داره واس خودش...
ولش کن...
فکر نبودن تو...
خالیه عریضم... زبونم نمیکشه. شاید بازم پاک بکنم...