جامانده

این کلمات در ظاهر قابل رؤیت نیستند

جامانده

این کلمات در ظاهر قابل رؤیت نیستند

جامانده

حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کارام میان دشت شب خفته ست

دریایم و نیست باکم از طوفان
دریا همه عمر خوابش آشفته ست..

نویسنده‌ی این وبلاگ همه‌ی تلاشش را می کند تا در فضایی معمولی مطالبی معمولی بنویسد. اگر شما هم مثل نویسنده انسانی معمولی هستید خوشحالی من را مضاعف می‌کنید با نظراتتان:)

سرباز- متولد 75

جامانده را در تلگرام دنبال کنید:)
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

۰۶مرداد

من تورو دارم هیچی نمی خوام کرببلاته آخر رویام

من نمی دونم چقد تو خوبی هواتو کردم دم غروبی

حسرت من شد یک حرم آقا با پدرم و با مادرم آقا

قرین رحمت کن پدرم رو نشون من داد راه حرم رو..


جامانده