جامانده

این کلمات در ظاهر قابل رؤیت نیستند

جامانده

این کلمات در ظاهر قابل رؤیت نیستند

جامانده

حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کارام میان دشت شب خفته ست

دریایم و نیست باکم از طوفان
دریا همه عمر خوابش آشفته ست..

نویسنده‌ی این وبلاگ همه‌ی تلاشش را می کند تا در فضایی معمولی مطالبی معمولی بنویسد. اگر شما هم مثل نویسنده انسانی معمولی هستید خوشحالی من را مضاعف می‌کنید با نظراتتان:)

سرباز- متولد 75

جامانده را در تلگرام دنبال کنید:)
طبقه بندی موضوعی
۱۸آذر

مانند پر رها شده در باد می رود

رنجور از این سیاهه ی بیداد می رود


بیگانه از خود و خودِ بی گانه از همه

در جستجوی بی همه آباد می رود


زندانی همیشه به زنجیر سرنوشت

در حصر میله های غم از یاد می رود


اینجا اگر همیشه دلش غرق درد بود

آنجا که می رود به دل شاد می رود


آری بیا فرشته  پایان قصه ها

زندانی ات رها شده آزاد می رود


*****


شاعر شکست، تکه شد و باز روی باد

با بغض خفته در پس فریاد می رود

۹۲/۰۹/۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰
جامانده

غزل

شعر من

نظرات  (۳)

ای هــوار، کی داداشمو اذیت کرده؟:(( عاقا من خیلی از این خوشم اومد:

آری بیا فرشته  پایان قصه ها

زندانی ات رها شده آزاد می رود


فقط چرا آخری رو ستاره زدی، جدا کردیش؟:-?


پاسخ:
همینجوری برا بالاتر رفتن سطح لاتی کار:دی

چون یه مقدار فضای بیت آخر جداست از فضای باقی شعر جداش کردم:-؟

ممنون:دی
خودم خاطر خواتم جیگر.نبینم غمتو
پاسخ:
شما مارو ... آره :|
very good :D
پاسخ:
متشکر :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی