بسمه تعالی
تصمیم گرفتم اینبار بنویسم. با تمام وجود برایت بنویسم. سعی کردم برایت شعری بسرایم اما دیدم تو نمی خواهی. خدارا شکر نوشتن را به ارث برده ایم و نیازی به کشیدن منت طبع شعری نیست.
سعی می کنم مختصر بگویم. دوستت دارم و می دانم دوستم داری.
اما شک دارم. دوست داشتن من کجا و دوست داشتن تو کجا. من از ناراحتی تو ناراحت نمی شوم. اما حس می کنم تو از ناراحتی های من ناراحت می شوی. البته فقط حس می کنم. فقط حس.
حس می کنم چون من تو را دوست دارم، تو هم مرا دوست داری. اما شاید این اشتباه باشد.... نمی خواهم به آنجایش فکر کنم.
خلاصه اینکه وضعیت ناملایم است. امروز روز تو بود. دیشب هم شب تو بود. اما من ناراحت بودم. خودت می دانی برای چه ناخواسته چشمهایم داغ داغ میشد و می بارید. حتی توی خیابان جلوی مردم. اما نمی دانم آیا تو خوشحال بودی یا برای من می باریدی....
اینها شک است. شک هایی که شیطان به جان آدم می اندازد. سعی دارم این را باور کنم. راحت تر است. اما همیشه تلقین به آدم کمک نمی کند... خلاصه که شک در استانه ی ورود است... من با تمام وجود با آن مقابله می کنم... اما نمی دانم باید چه کرد.
صدا زدم که بیایی، که من ز غصه حزینم
صدا زدم که بیایی، تو یار عرش نشینم
واین قوافی و اوزان به خاطر تو بجوشد
صدا زدم که بیایی، تو شاه کاخ نشینم
دلی شکسته و قلبی حزین برای من
تو عشق و صدق و وفایی، ومن چو کوخ نشینم
ز ناله های شبانه دگر امید ندارم
امید من تو کجایی؟ مگو چرای غمینم
نجات بخش تویی و منم گدای حضورت
و یک نظر تو نمایی، امیر خلد برینم
امیر قافله هستی، امید مضطر خسته
تو رهنمای ولایت، چراغ و ماه منیرم
عزیز قلب منی و سلاله ای به حسینی
امید عاشق خسته، دلیل محکم دینم
عزیز مصر به پای تو با حقارت گفت
که من غلام امینم، گدای ماه جبینم
بیا تو زود بیا انتقام را بستان
که طاقتیم نمانده، سری به نیزه ببینم
من از زیارت ناحیّه خوب فهمیدم
چه دیده ای، چه شنیدی، ز یار نیزه نشینم
ولی تو منتقم کوچه ای، تو زود بیا
بگیر حق فدک را، بگیر خیمه نشینم
تو بار من بکشی و پناه من باشی
که من به روز قیامت به مادر تو رهینم
هزار شکر بگویم که عمر خود را هم
برای تو بگذرام، برای نور دو عینم
اومد، با این که خیلی تلاش کردم. به کرمت ببخش. زیاد قوی نیست.
راستی دوتا مسئله....
اولیشو خودت می دونی.... دیگه نمیگم.
دومیشم.....منو بهش برسون. برو بگو چقد دوسش دارم.
یاحق
پ.ن: عاشقتم....
پ.ن: جان هر کی دوست داری این دوتا حاجت مارا براورده کن... بعد اصن بزن بکش منو... خیال خودتو راحت کن