بسم الله.
معمولا سخت ترین قسمت نوشتن یک متن گشایش آن است. کلماتی که با آنها شروع می کنیم خیلی روی خواننده ای که متن را می خواند تأثیر می گذارند. پس بگذارید اینگونه شروع کنم:
هر شب نهیب صدایش در گوشم زنگ می زند. هرشب بیشتر از شب قبل خجالت می کشم. از خودم، از امروز، از این شرایط و این آدم هایی که اطراف من هستند و من نسبت بهشان مسئولم!
گفتم مسئول... راستی که مسئول شدن خیلی کار سختی ست. یک سال می گذرد از آخرین باری که در این وبلاگ نوشتم. از آخرین باری که فراغت اندکی یافتم تا فقط دستی گرم کنم و نفس کوتاهی بکشم. بی علت نیست که اینقدر مسئولان مملکتی بی فکر هستند.. واقعا وقت فکر کردن ازشان گرفته می شود.
گفتم فکر کردن.. یاد "ان لک فی النهار سبحا طویلا" افتادم.. "واذکر اسم ربک و تبتل الیه تبتیلا.."
عجب حکایتی ست.
ای جامه بر خویشتن پیچیده!
تکان بخور!
دور فلک درنگ ندارد، شتاب کن!
امروز که می توانی بدوی، بدو.. فردا دیگر زمان راه رفتن را از تو می گیرند. چریک باش!
چریک خمینی از هیچ چیز نمی ترسد جز گناه!
چریک خمینی بودن سخت ترین کار دنیاست.
تکمیل می شود.