مادر، واژه ای از جنس حمایت، غربت، بلا، مصیبت و غم....
مادر دوبخش دارد، و هرچه می کشیم از بخش دوم است....
شیخ گفت پدر مثبت است، چه در منفی ضرب شده باشد چه در مثبت تأثیری ندارد، اما مادر منفی است، چه در منفی و چه در مثبت کار خود را می کند.
دیگری گفت مادر ستون خانه است، حتی اگر کوچکترین لرزشی داشته باشد خانه فرو می ریزد، با شادابی اش خانه شاداب می شود و با غصه هایش خانه غصه می خورد.
گفت مادر، مادر و عمق وجود، همه ی هستی من، چینی نازک عشق، قلبی از جنس طلا، چه کسی بیدار است؟
چه کسی هست در این نزدیکی؟ که کند یاد زتو، چه کسی خواهد ماند؟ چه کسی خواهد رفت؟
مادرا، همه گرمای وجودم، زتو و مشعل عشقت جاری است.
چه کسی دید تورا؟
آن زمانی که به تنهایی شب دست به دامان گشتی؟
چه کسی حس می کرد؟
حس تنهایی تو بین غم و غصه و رنج.
مادرا! شرم کنم تا ببرم نام تو را...
مادرا شرم کنم تا ببرم نام تو را....
مادر واژه ای است که برای من معناهای زیادی دارد....
و هرچه دارم از اوست، هرچه می کشم از بهر اوست...
مادر! خالص به آستانت آمدم.
ای ستون منفی خانه، دست گیری کن...
دعایت در حق من چیزی است که به دو عالم نخواهم داد.
روزت مبارک