جامانده

این کلمات در ظاهر قابل رؤیت نیستند

جامانده

این کلمات در ظاهر قابل رؤیت نیستند

جامانده

حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کارام میان دشت شب خفته ست

دریایم و نیست باکم از طوفان
دریا همه عمر خوابش آشفته ست..

نویسنده‌ی این وبلاگ همه‌ی تلاشش را می کند تا در فضایی معمولی مطالبی معمولی بنویسد. اگر شما هم مثل نویسنده انسانی معمولی هستید خوشحالی من را مضاعف می‌کنید با نظراتتان:)

سرباز- متولد 75

جامانده را در تلگرام دنبال کنید:)
طبقه بندی موضوعی
۱۳اسفند

ما چله نشین برج عاجیم

مانند کلاغِ روی کاجیم


یک روز کم و سپس زیادیم

دردیست که دمدمی مزاجیم


در مجمع احباب تتلو

در جمع عموم چون سراجیم


فرش شفقی نشد!  چه باک است

قانع شده ایم  ما  به جاجیم!


با اینکه پراید بیش نداریم

انگار سوار فورد داجیم


اینقدر خطا نیازمودیم

در تجربه همچو نشر گاجیم


ما را همه شب نمی برد خواب

از بس که به فکر ازدواجیم


خودمان:))


۹۵/۱۲/۱۳ موافقین ۱ مخالفین ۰
جامانده

شعر من

نظرات  (۲)

منم جامانده ام :'(
پاسخ:
خدا قبول کنه:)
مردیم ز بس مجردیم، انگار
محکوم به درد لاعلاجیم!
پاسخ:
:)))))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی