۳۰ارديبهشت
این روز ها برای خودم گریه می کنم
از سوز گریه های خودم گریه می کنم
این قافیه به دست تو باشد که بهتری
من بهر جرم های خودم گریه می کنم
حتی صدای خلوت شب هم مرا شکست
از سردی خدای خودم گریه می کنم
قصدم فقط برای تو بودن نبوده و
از شرم این جفای خودم گریه می کنم
تنهایی ام بخاطر تنهایی تو بود
از نیش طعنه های خودم گریه می کنم
یادش بخیر بچه که بودم چه خوب بود
با یاد قصه های خودم گریه می کنم
من بودم و تو و قدم نحس سرنوشت
با شاید و چرا ی خودم گریه می کنم
چندی گذشته و تو جوابم نمی دهی
از زشتی صدای خودم گریه می کنم
یادت که هست آن شب تاریک و سرد را؟
گفتی تویی گدای خودم... گریه می کنم
تنها رها شدم به میان شبی سیاه
از ترس سایه های خودم گریه می کنم
دستت کجاست تا که بگیری دو دست من؟
از ترس انتهای خودم گریه می کنم
۹۲/۰۲/۳۰
دارم برای دوری از او گریه میکنم...
سوخته دل