جامانده

این کلمات در ظاهر قابل رؤیت نیستند

جامانده

این کلمات در ظاهر قابل رؤیت نیستند

جامانده

حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کارام میان دشت شب خفته ست

دریایم و نیست باکم از طوفان
دریا همه عمر خوابش آشفته ست..

نویسنده‌ی این وبلاگ همه‌ی تلاشش را می کند تا در فضایی معمولی مطالبی معمولی بنویسد. اگر شما هم مثل نویسنده انسانی معمولی هستید خوشحالی من را مضاعف می‌کنید با نظراتتان:)

سرباز- متولد 75

جامانده را در تلگرام دنبال کنید:)
طبقه بندی موضوعی
۰۶ارديبهشت

وقتی که اوج بال و پرت با صدای آه
با کیسه ای دوا و مسکن شده تباه

وقتی میان چشم پر از خواهشت هنوز
وقتی کنار خواب تو آرام گشته روز

وقتی صدای هق هق درد از ورای درد
وقتی شبی سحر شده با گریه های مرد

وقتی بدون چاره به در خیره می شود
وقتی که درد بر بدنت چیره می شود

وقتی سرنگ حاوی «من» می شود تمام
رگهای سوخته، بازی «تن» می شود تمام

وقتی که تخت با تو هم آواز می شود
وقتی درِ مسکن تو باز می شود

وقتی که اشک با تو سرازیر می شود
وقتی به وقت قرص تو تأخیر می شود

وقتی که کار من شده حسرت برای تو
وقتی نشسته ام بغل رد پای تو

...

نمیدونم چجوری تسلیت باید گفت..
اینو اینجا میذارم. تا بمونه..
۹۲/۰۲/۰۶ موافقین ۲ مخالفین ۰
جامانده

مثنوی

شعر من

نظرات  (۲)

نمیدونیم چی شده ولی ما هم تسلیت میگیم.
۰۷ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۰۵ ترانه جاودان

مث که گریه هاش به مشهد رسیده! یه هفته ـس که عصر ها بارون می گیره، کولاک! هوا رو نیگا می کنی، دیوانه می شی...

تسلیت می گم؛ خیلی واسم جالبه چرا سال مار داره این قد شدید کشته می ده؟! خیلی واسم جالبه!

شعر هم خیلی مسنجم بود ولی من با قافیه های قبلی بیشتر حال می کردم. حالا دیگه شوما خودت استادی، مام یه چیزی گفتیم نگن شاگرد لال ـه.:-"

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی