۲۵مرداد
وقت سحر شد و دل عاشق کباب شد
آوای عشق، دامن و آتش جواب شد
وقت سحر شد و دل من باز گریه کرد
مابین گریه ها غم عشقت شراب شد
لختی امان، بیا و دلم را نظاره کن
آباد خانه ات، که دل من خراب شد
من باده نوش وقت سحر های مسجدم
جامی بیار باده بده قحط آب شد
هربار می کنم رخ ماهت نظر به آن
این بار جام من بشکست و سراب شد
خیرت قبول ساقی جان باده ات بخیر
باری دل خراب و حزینم بخواب شد
جامانده را بیا و دمی باده نوش کن
وقت سحر شد و دل عاشق کباب شد
+وقت زیادی ندارم برای رسیدگی به مسائلی که متوجه منه، بعد از امتحان خدمت میرسم
این خانه تکاندیم ز بیگانه، بیا
یک ماه تمام مهیمانت بودیم
یک روز به مهمانی این خانه بیا
عید سعید فطر مبارک