جامانده

این کلمات در ظاهر قابل رؤیت نیستند

جامانده

این کلمات در ظاهر قابل رؤیت نیستند

جامانده

حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کارام میان دشت شب خفته ست

دریایم و نیست باکم از طوفان
دریا همه عمر خوابش آشفته ست..

نویسنده‌ی این وبلاگ همه‌ی تلاشش را می کند تا در فضایی معمولی مطالبی معمولی بنویسد. اگر شما هم مثل نویسنده انسانی معمولی هستید خوشحالی من را مضاعف می‌کنید با نظراتتان:)

سرباز- متولد 75

جامانده را در تلگرام دنبال کنید:)
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حسین منزوی» ثبت شده است

۱۱فروردين

با هیچ زن جز تو دلِ دریا شدن نیست
یاراییِ درگیر توفان ها شدن نیست

در خورد تو، ای هم تو موج و هم تو ساحل!
جز ناخدای کشتی مولا شدن نیست

تو نور چشم مصطفی و کس به جز تو
در شأن شمع محفل طاها شدن نیست

تو مادر سبطینی و غیر از تو کس را
اهلیّت صدّیقه ی کبری شدن نیست

جز تو زنی را شوکتِ در باغ هستی
سرو چمان عالم بالا شدن نیست

جز با تو شأن گم شدن از چشم مردم
وانگاه در چشم خدا پیدا شدن نیست

نخلی که تو در سایه اش آسودی او را
در سایه ی تو، حسرت طوبا شدن نیست

ای عالم امکان خبر، تو مبتدایش
آن جمله ای که در خور معنا شدن نیست


سنگ صبور مردی از آن گونه بودن
با هیچ زن ظرفیت زهرا شدن نیست


حسین منزوی

امروز روز میلاد حضرت صدیقه ی طاهره بود. روز مادر.. و من در این پندار که چقدر برای مادرم پسر بوده ام... چقدر برای خواهرم برادر بودم و چقدر برای همسرم می توانم شوهر باشم!.. 

روز مادر مبارک:)



برگرفته شده از http://revelation.blog.ir/

جامانده