جامانده

این کلمات در ظاهر قابل رؤیت نیستند

جامانده

این کلمات در ظاهر قابل رؤیت نیستند

جامانده

حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کارام میان دشت شب خفته ست

دریایم و نیست باکم از طوفان
دریا همه عمر خوابش آشفته ست..

نویسنده‌ی این وبلاگ همه‌ی تلاشش را می کند تا در فضایی معمولی مطالبی معمولی بنویسد. اگر شما هم مثل نویسنده انسانی معمولی هستید خوشحالی من را مضاعف می‌کنید با نظراتتان:)

سرباز- متولد 75

جامانده را در تلگرام دنبال کنید:)
طبقه بندی موضوعی
۱۸تیر
شده این اتفاق تا حالا، حس کنی کم شده است ایمانت
حس کنی وقت دیدن فردی، لرزه افتاده بین دستانت؟

در کلاس و مقابل استاد، در نماز و به روی سجاده
به خودت آیی و ببینی که، رفته از دست، دست و دامانت

با خودت بار هاست می گویی، چه به روز دل من آمده است
می رسد صبح و باز هم نرسد، به جوابی درست برهانت

پسری سر به زیر بودم و تو، سر من را به باد خواهی داد
با همان حجب و با همان عصمت، با همان خرده های عصیانت

آه! "یابو سوار" قصه ی ما، خیر از "خواهری" ندید اینجا
قلب او را دو پاره خواهد کرد، تیغ چاقوی اصل زنجانت

گفته بودی که عاشقی سخت است، سختی اش را خریده ام.. آری
آخرش شهریار خواهم شد، عاقبت از گناه چشمانت..


17 تیر ماه 95
۹۵/۰۴/۱۸ موافقین ۳ مخالفین ۰
جامانده

شعر من

غزل

نظرات  (۳)

۱۹ تیر ۹۵ ، ۰۰:۱۰ محمد فائزی فرد
خیلی خوب بود.
ممنون
پاسخ:
فدات داش محمد.
من ممنونم:)

عااالی بود

*آه! "یابو سوار" قصه ی ما، خیر از "خواهری" ندید اینجا

قلب او را دو پاره خواهد کرد، تیغ چاقوی اصل زنجانت
گفته بودم که عاشقی سخت است، سختی اش را خریده ام.. آری
آخرش شهریار خواهم شد، عاقبت از گناه چشمانت..*

به نظرم عالی
با دل بازی میکنه
آفررین


 

پاسخ:
متشکرم:)
۲۴ دی ۹۵ ، ۲۲:۴۷ زکریا رازی
این شعرو خودتون سرودید؟
پاسخ:
بله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی