جامانده

این کلمات در ظاهر قابل رؤیت نیستند

جامانده

این کلمات در ظاهر قابل رؤیت نیستند

جامانده

حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کارام میان دشت شب خفته ست

دریایم و نیست باکم از طوفان
دریا همه عمر خوابش آشفته ست..

نویسنده‌ی این وبلاگ همه‌ی تلاشش را می کند تا در فضایی معمولی مطالبی معمولی بنویسد. اگر شما هم مثل نویسنده انسانی معمولی هستید خوشحالی من را مضاعف می‌کنید با نظراتتان:)

سرباز- متولد 75

جامانده را در تلگرام دنبال کنید:)
طبقه بندی موضوعی
۰۹شهریور

چشم وا می کنی و باز همان روز سیاه

باز آن خاطره ی تلخ ز دنیای تباه


آری ای دخترک شهر پری های قشنگ

این همان است همان شهر پر از دود گناه


خواستیم از پر پرواز بگویی بر ما

چاله ای بود در این شهر که افتاده به چاه


این همان شهر سیاه ست که یک عمر فقط

دید رویای سپیدی به چراغانی ماه


ما همان شهر نشینان پر از فاصله ایم

عاشق شهوت و دلداده ی سیم و زر و جاه


دلخوشی وقف همان کاخ نشینان شده و

پدری.. در تب پولی  به سر اندازه ی کاه


ترس بابای فقیری ز همان رویایی

که زده بر سر آن دختر کوچک بی گاه


کوچه ها ساکت و تاریک فقط جای همان

بچه های دم پل، پشت چراغ و در راه


بغض هایی که ترک خورد پس از یک لحظه

بغض هایی که نشستند به یک موج نگاه


باز هم بارش باران شده در حومه ی شهر

بغض ابری ترکیده ست از این سوزش آه


شهر سرد است، در این کوچه مراقب تر باش

یخ زده هر که در این شهر ندارد همراه..


+اولین شعر نقد اجتماعی. امیدوارم مورد قبول واقع بشه.

۹۲/۰۶/۰۹ موافقین ۱ مخالفین ۰
جامانده

شعر من

غزل

نظرات  (۷)

سلام داداش.

آقا نقد خیلی خوبی بود. هر چند می تونست بیشتر نقد گونه باشه بیشتر بزنه به دل مرفهین بی درد و اینا.

وزنت عالی بود و مضمون شعر هم خیلی خوب بود. اما توی این کار عالی یه جایی به دلم ننشست.

خواستیم از پر پرواز بگویی بر ما

چاله ای بود در این شهر که افتاده به چاه


مصرع دوم اینجا خیلی ربط معنایی نداره به مصرع اول. این یه کم اذیتم می کنه. هر دو مصرع عالین اما نه برای هم.

البته این نظر شخصیه.

ممنون بابت شعر بسیار زیبات.
تکی.



شهر سرد است، در این کوچه مراقب تر باش

یخ زده هر که در این شهر ندارد همراه..

 

این بیت اصن از همه ی بیت ها سواس

خوبه مثل همیشه،بهتر از این نمیشه.حرف دل زدی.ازت شاکیم ولی چیکار کنم همیشه گل میکاری باید تعریف کنیم.موفقتر از این باشی انشاالله.
زیبا بود
بله. شهر سرده
بله. یخ زدیم. ما همان شهر نشینان پر از فاصله ایم.
درسته. 
یه چیزی اما خیلی خوب جا نیفتاده تو شعر. 
خواستیم از پر پرواز بگویی بر ما...
نه، نمی خوره... بیشتر اینجوری بهش میاد که
خواستی از پر پرواز بگویی بر ما...
اون میم جمع رو بردارید،جمع نبندید...

اصلا این دو نقطه ها رو می بینم، حس می کنم یه چیزی کمه، شاید مثلا یه نقطه؟ که بشه، سه تا نقطه، به جای دوتا... نه؟ خب سبک شماست شایدم. 

تخلص نمی ذارید ته شعراتون... 

تو بیت چهارم، جای "دید"، بذارید "دیده" بهتر نیست؟

باز هم بارش باران شده در حومه ی شهر...

این مصرع تصویر قشنگی ساخت تو ذهنم که دوستش دارم...:)

در کل هم مورد قبول واقع شد. 
به امید روزی که شهریار خوب شهر ما بیاد... اونوخ همه چی خوب میشه دیگه... خوبِ خوب...

+نه از مهر و نه از کین می نویسم
نه از کفر و نه از دین می نویسم
دلم خون است، می دانی برادر
دلم خون است، از این می نویسم 

سلام. عالی بود برادر!
بسیار خوب بود!
با اجازتون و با ذکر نام شاعر و منبع، یه جا میخونم! اجازه هس؟!
پاسخ:
اجازه مام دست شماس آقاجون.
بــ ماه راه هم سر بزنید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی