جامانده

این کلمات در ظاهر قابل رؤیت نیستند

جامانده

این کلمات در ظاهر قابل رؤیت نیستند

جامانده

حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کارام میان دشت شب خفته ست

دریایم و نیست باکم از طوفان
دریا همه عمر خوابش آشفته ست..

نویسنده‌ی این وبلاگ همه‌ی تلاشش را می کند تا در فضایی معمولی مطالبی معمولی بنویسد. اگر شما هم مثل نویسنده انسانی معمولی هستید خوشحالی من را مضاعف می‌کنید با نظراتتان:)

سرباز- متولد 75

جامانده را در تلگرام دنبال کنید:)
طبقه بندی موضوعی
۰۷آبان

زیر باران نشسته ام اینجا

زیر ابری غمین و بی پروا


ابر دل پُر، پر از گلایه ی غم

دل او پُر ز بازی دنیا


گریه هایی که جنس غم دارند

ناله ای بی صدا ولی شیوا


دلش از سردی زمانه شده

غرق غم، سرد و بی کس و تنها


سر گذارد ز بی کسی هایش

به سرای سراب یک صحرا


بغض سنگین سینه آزارش

پر شده از نگاه آدمها


مات،حیران، اسیر مرگی سرد

مرگ لبخند های بی همتا


دل او زخم خورده از یک درد

دردش از زهر تیغ یک هم پا


بغضمان می خورد گره با هم

و صدایی که گشت هم آوا


چتر من خیس، دست من خالی

چشم او خشک، چشم بی حالی


:|

خیلی دلم گرفته از خیلیا

وقتی بفهمی تو دل رفیق های به نظر نزدیکت، هیچ جایی نداری...
اونوقتی که می بینی آدم هایی که همیشه براشون بودی، تورو هیچ جا حس نکردن...
...
ولش کن.

۹۱/۰۸/۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰
جامانده

شعر من

غزل

نظرات  (۸)

میان کوچه می پیچد صدای پای دلتنگی
به جانم می زند آتش غم شبهای دلتنگی
چنان وامانده ام در خود که از من می گریزد غم
منم تصویر تنهایی منم معنای دلتنگی
چه می پرسی زحال من؟ که من تفسیر اندوهم
سرم ماوای سوداها دلم صحرای دلتنگی
در آن ساعت که چشمانت به خوابی خوش فرو رفته
میان کوچه های شب شدم همپای دلتنگی
شبی تا صبح با یادت نهانی اشک باریدم
صفایی کرده ام در آن شب زیبای دلتنگی ...
ینی ببین، توصیفات این شعرت خعلی قشنگ بود.

+ می دونم چی میگی :-
اینکه بفهمی تو دل رفیق های به نظر نزدیکت، هیچ جایی نداری، تحملش خیلی ساده تر از وقتیه که مطمئن باشی رفیق های به نظر نزدیکت به خاطر منافع زودگذرشون بهت نزدیک شدن.
پاسخ:
نمیدونم.
۰۷ آبان ۹۱ ، ۲۱:۰۹ الفیاس دوج( نیکلاس فاستین)‏
با این حالی که میگی،‏ خیلی آشنام! و همینطور خیلی وقته درد یه جدایی رو تو سینه م دارم و نگهش داشتم!‏
ولی یه قدم از من جلویی! اینکه راهی که انتخاب کردی،‏ خیلی راه خوب و مطمئنیه؛ ولی باید بتونی حفظش کنی!‏
و البته دو راه دیگه داری
یکی اینکه مثل من باشی و خودتو وقف مردم کنی و برای خودت هیچ انتظاری نداشته باشی
دومی هم اینه که بری سراغ قره قوروت اینا که کلا بیخیال زندگی و دردهاش باشی!‏

موفق باشی دوست عزیزم
پاسخ:
با قره قوروت و مسائل اینچنینی آشنایی دارم. اما اینا درد ما رو دوا نمی کنه.
دل خیلی وقتا می گیره از خیلیا...
ولی شاید فکر می کنی که جایی نداری؟! شاید گرفتار بودن و همین کم توجهشون کرده! شاید هم لیاقت ندارن
البته آدما خیلی وقتا خیلی چیزا یادشون میره.
ولی به قول خودت ولش کن!
و به قول مهدخت، تو دل بعضیا هم خیلی جا داری.
آخه چی بگم بت... اعصابم خورد شد...نکنه مخاطب خاص این پست منم؟ من الاغ؟!

نخوندی مطلبی که توی فیز بوک گذاشته بودم خیلی وقت پیش؟
یا الهی و ربی من لی غیرک؟!
برو تو سجده های آخر نماز اینو بگو ، بخدا آروم میشی... الا بذکرالله تطمئن القلوب!

جز خدا کسی نیست برادر! همش کشکه! من لنا غیرالله؟! و ثارالله؟!
امروز باید بیام ببینمت ، خیلی دلم واست تنگه...خونه ای دیه؟!
پاسخ:
نه داش امرو خونه نیستم.
راستی ، بقول استادم :(( آدم باید دنبال نردبون باشه! نردبون واسه رسیدن به خدا! حالا این نردبونا اشکال مختلفی دارن! همسر... رفیق... استاد... اصن فرزند... یه وخ اشتباه نکنی بگی اینا همه چیز منن! انسان باید قربونی بده! اصن خدا داده که بگیره! جسم رو داده که بگیره! پول رو داده که بگیره! زندگی داده که بگیره! حالا خودت پس بدی که سنگین تری داداش جونم! اگه اینا رو سفت بگیری ، مث چاقوی توی دست میمونه ، میخوان بکشن سفت بگیری دستتو میبره! ول کن بزار ببرن! حالا این ولکن ، یعنی از اول شل بگیر! عاشق خدا باش! زن و بچه و رفیق و... همه رو به خاطر خدا بخواه! و بدون که همه ی اینا کشکه! یا میپرن! یا باس قربانیشون بدی! تفکر هابیلی داشته باش داداش جونم! آماده باش...))
حاجی استادم بد میگه؟! بگو بد میگه!!!
یا علی.فکر کن رو اینایی که نوشتم!
پاسخ:
چشم:)
سلام

شعر زیبایی بود
از خوندنش بسی لذت همی بردمی!
ممنونم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی