جامانده

این کلمات در ظاهر قابل رؤیت نیستند

جامانده

این کلمات در ظاهر قابل رؤیت نیستند

جامانده

حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کارام میان دشت شب خفته ست

دریایم و نیست باکم از طوفان
دریا همه عمر خوابش آشفته ست..

نویسنده‌ی این وبلاگ همه‌ی تلاشش را می کند تا در فضایی معمولی مطالبی معمولی بنویسد. اگر شما هم مثل نویسنده انسانی معمولی هستید خوشحالی من را مضاعف می‌کنید با نظراتتان:)

سرباز- متولد 75

جامانده را در تلگرام دنبال کنید:)
طبقه بندی موضوعی
۲۵مرداد

وقت سحر شد و دل عاشق کباب شد

آوای عشق، دامن و آتش جواب شد

 

وقت سحر شد و دل من باز گریه کرد

مابین گریه ها غم عشقت شراب شد

 

لختی امان، بیا و دلم را نظاره کن

آباد خانه ات، که دل من خراب شد

 

من باده نوش وقت سحر های مسجدم

جامی بیار باده بده قحط آب شد

 

هربار می کنم رخ ماهت نظر به آن

این بار جام من بشکست و سراب شد

 

خیرت قبول ساقی جان باده ات بخیر

باری دل خراب و حزینم بخواب شد

 

جامانده را بیا و دمی باده نوش کن

وقت سحر شد و دل عاشق کباب شد



+وقت زیادی ندارم برای رسیدگی به مسائلی که متوجه منه، بعد از امتحان خدمت میرسم

۹۱/۰۵/۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰
جامانده

شعر من

غزل

نظرات  (۱)

عید است و دلم خانه ویرانه، بیا

این خانه تکاندیم ز بیگانه، بیا

یک ماه تمام مهیمانت بودیم

یک روز به مهمانی این خانه بیا

عید سعید فطر مبارک

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی